فهرست مطالب

غدد درون ریز و متابولیسم ایران - سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 58، آبان 1390)

مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران
سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 58، آبان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/08/23
  • تعداد عناوین: 11
|
  • فهیمه رمضانی تهرانی، سمیه هاشمی، میترا هاشمی نیا، فریدون عزیزی صفحه 339
    مقدمه
    دیابت بارداری مشکلی شایع در بارداری می باشد که با عواقب مادری و جنینی همراه بوده، و زنان مبتلا را در معرض خطر ابتلا به دیابت تیپ 2 و اختلالات قلبی عروقی قرار می دهد. پژوهش ها یافته های متفاوتی را در زمینه ی میزان خطر این اختلالات بیان کرده اند. هدف این پژوهش، مقایسه ی میزان ابتلا به اختلالات متابولیکی، طی پیگیری 9 ساله ی زنان با سابقه ی دیابت بارداری و افراد بدون این سابقه می باشد.
    مواد و روش ها
    زنان 45-15 ساله ی غیرمبتلا به دیابت تیپ 2 با سابقه ی ابتلا به دیابت بارداری و زنان بدون سابقه ی دیابت بارداری که سابقه ی تولد نوزاد ماکروزوم یا مرده زایی داشتند، طی پیگیری 9 ساله با زنان دارای سابقه بارداری طبیعی، که از نظر سن و نمایه ی توده ی بدن همسان شده بودند، در مورد ابتلا به دیابت تیپ 2، فشار خون بالا و اختلالات چربی های سرم مقایسه شدند.
    یافته ها
    میزان بروز دیابت تیپ 2 در زنان با سابقه ی دیابت بارداری به طور تقریبی 3 برابر گروه شاهد بود. با وجود اینکه میزان بروز دیابت تیپ 2 در گروه زنان با سابقه ی تولد نوزاد ماکروزوم یا مرده زایی، در مقایسه با گروه شاهد اختلاف معنی داری نداشت، اما غلظت قند خون ناشتا در دو گروه تفاوت معنی داری را نشان داد. میزان بروز هیپرتانسیون مزمن و دیس لیپیدمی نیز در گروه های مورد و شاهد تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    زنان با سابقه ی دیابت بارداری در معرض خطر بالایی برای ابتلا به دیابت مزمن در سال های بعدی زندگی می باشند. می توان با غربالگری زنان باردار از نظر دیابت بارداری، زنان پرخطر را شناسایی نمود.
    کلیدواژگان: دیابت بارداری، دیابت تیپ2، مطالعه قند و لیپید تهران، ماکروزومی، مرده زایی
  • نجمه حمید صفحه 346
    مقدمه
    دیابت پیچیده ترین بیماری مزمنی است که موجب اختلالات بی شمار روان شناختی به ویژه استرس، اضطراب و افسردگی می گردد. درمان جامع آن، مستلزم ارزیابی مشکلات روانی بیماران و به کارگیری روان درمانی شناختی رفتاری می باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش مدیریت استرس به روش شناختی رفتاری، بر کنترل قند خون و کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در زنان دیابتی نوع 2 بود.
    مواد و روش ها
    نمونه ی پژوهش شامل 46 زن مبتلا به دیابت نوع 2 بود که از لحاظ متغیرهای مورد نظر در پژوهش و عدم ابتلا به بیماری های دیگر، همتاسازی شده بودند. این افراد به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (23=تعداد) و کنترل (23=تعداد) تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS) و آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) بود. گروه آزمایش در یک دوره ی آموزش مدیریت استرس که طی 12 جلسه ی 2 ساعته ی هفتگی، و به شیوه ی شناختی رفتاری گروهی، و در صورت لزوم انفرادی اجرا شد، شرکت نمودند. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری بررسی شدند.
    یافته ها
    در مورد هموگلوبین گلیکوزیله پس از مداخله، میانگین نمره های گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت (001/0P<). هم چنین، میانگین نمره های DASS (افسردگی، اضطراب و استرس) پس از مداخله به طور معنی داری از گروه کنترل کمتر بود (001/0P<).
    نتیجه گیری
    بکارگیری این نوع روش درمانی شناختی رفتاری به عنوان بخش مهمی از درمان جامع دیابت توصیه می شود.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، هموگلوبین گلیکوزیله، آموزش مدیریت استرس، شناختی، رفتاری
  • وحیده آقامحمدی خیاوی، بهرام پورقاسم گرگری *، اکبر علی عسگرزاده صفحه 354
    مقدمه

    پژوهش حاضر برای تعیین اثرات مصرف اسید فولیک بر شاخص های کنترل قند خون، مقاومت انسولینی و پروفایل لیپیدی در مردان دیابتی نوع 2 مصرف کننده ی داروی متفورمین (کمینه 1500 میلی گرم در روز) انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این پژوهش به روش کارآزمایی بالینی دو سوکور انجام شد. 68 بیمار مرد دیابتی نوع 2 مورد درمان با متفورمین، به طور داوطلبانه وارد پژوهش شدند. افراد به طور تصادفی به مدت 8 هفته مکمل اسید فولیک 5 میلی گرم در روز و یا دارونما دریافت کردند. پرسش نامه ی ویژگی های تن سنجی و بررسی مصرف برای بیماران تکمیل شد. قبل و بعد مداخله گلوکز خون ناشتا، هموگلوبین A1C، انسولین سرم، مقاومت انسولینی،کلسترول تام، تری گلیسرید، کلسترول LDL، کلسترول HDL، فولات و هموسیستئین پلاسما در بیماران بررسی گردید.

    یافته ها

    مصرف اسیدفولیک به مدت 8 هفته منجر به 3/6% کاهش HbA1C (019/0 P=)، 5/9% کاهش گلوکز خون ناشتا (006/0P=)، 1/15% کاهش انسولین سرم (028/0P=)، 2/17% کاهش مقاومت انسولینی(043/0P=)، 20% کاهش هموسیستئین پلاسما (001/0P<)، و 4/18% افزایش فولات (001/0P<) گردید. در گروه دارونما تغییرات معنی داری در این متغیرها مشاهده نشد(05/0<P).

    نتیجه گیری

    مصرف اسیدفولیک در دوز دارویی منجر به کاهش هموسیستئین پلاسما گردید و کنترل قند خون، مقاومت انسولینی و سطح فولات نیز در بیماران بهبود یافت. این یافته ها، استفاده از اسیدفولیک را به عنوان یک روش ارزان، سالم و مفید برای کاهش سطح هموسیستئین و بهبود کنترل بیماران دیابتی پیشنهاد می کند.

    کلیدواژگان: اسیدفولیک، دیابت نوع 2، کنترل قند خون، مقاومت انسولینی، متفورمین
  • آزیتا نوروزی، رحیم طهماسبی، فضل الله غفرانی پور، علیرضا حیدرنیا صفحه 361
    مقدمه
    دیابت یکی از مشکلات جدی جهانی می باشد. فعالیت بدنی، یکی از مهمترین عوامل به منظور کنترل دیابت است. با این وجود تغییر فعالیت بدنی ساده نیست. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر الگوی ارتقا سلامت بر میزان فعالیت بدنی زنان مبتلا به دیابت می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی نیمه تجربی، 80 زن دارای شرایط مبتلا به دیابت (شامل 40 زن در هرگروه مورد و شاهد) مورد بررسی قرار گرفتند. افراد گروه مورد یک جلسه آموزش گروهی و سه جلسه مشاوره فردی (با روش پنج آ) را بر اساس سازه های الگوی ارتقا سلامت دریافت کردند. سپس هر دو گروه در شروع پژوهش، 3 و 6 ماه بعد از آموزش، از نظر میزان و مرحله ی تغییر فعالیت بدنی بررسی، و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 توسط آزمون آنالیز واریانس داده های تکراری، من ویتنی و فریدمن تجزیه و تحلیل آماری انجام شد.
    یافته ها
    آزمون آنالیز واریانس داده های تکراری مشخص نمود میزان فعالیت بدنی با گذشت زمان تغییر نموده، و در زمان های مختلف در گروه مورد اختلاف معنی داری را نشان داد. هم چنین بین گروه های مورد و شاهد نیز از نظر میزان فعالیت بدنی اختلاف معنی داری وجود داشت. بر اساس مرحله ی تغییر فعالیت بدنی، 3 و 6 ماه بعد از مداخله نسبت بیشتر و معنی داری از افراد گروه مورد نسبت به گروه شاهد در مراحل آمادگی، عمل و نگهداری بودند.
    نتیجه گیری
    ارایه ی برنامه ی آموزشی بر اساس الگوی ارتقا سلامت پندر علاوه بر افزایش میزان فعالیت بدنی، در بهبود مرحله ی تغییر زنان مبتلا به دیابت نیز موثر بود.
    کلیدواژگان: الگوی ارتقا سلامت، دیابت، روش پنج آ، فعالیت بدنی، برنامه آموزشی
  • سعید دانش یار، رضا قراخانلو، کبری امیدفر، روح الله نیکویی، مهدی بیاتی صفحه 368
    مقدمه
    دیابت نوع 2 ناشی از استرپتوزوتوسین، موجب تغییرات متابولیکی و عملکردی در برخی از بافت ها، تولید برخی از میانجی ها و ورود آن ها به گردش خون می شود. از سوی دیگر، تمرین استقامتی قادر است مقادیر برخی از این میانجی ها را تعدیل کند. در پژوهش حاضر، اثر دیابت و تمرین استقامتی در تغییر میزان استراحتی لاکتات خون و پپتید مرتبط با ژن کلسی تونین ((CGRP پلاسما بررسی شد.
    مواد و روش ها
    50 سر موش صحرایی به 4 گروه کنترل سالم، تمرین کرده سالم، کنترل دیابتی و تمرین کرده دیابتی تقسیم شدند. گروه های دیابتی با تزریق استرپتوزوتوسین و تغذیه با چربی زیاد، دیابتی شدند. سپس گروه های تمرینی، مورد تمرین استقامتی روی نوارگردان، قرار گرفتند. برای اندازه گیری لاکتات خون از کیت دستگاه لاکتات اسکات و برای سنجش CGRP از روش ایمنی سنجی آنزیمی استفاده شد.
    یافته ها
    میزان استراحتی به ترتیب در گروه های کنترل سالم، سالم تمرین کرده، کنترل دیابتی و دیابتی تمرین کرده برای لاکتات خون برابر با 4/2، 08/2، 5/4، 7/3 (میلی مول در لیتر) و CGRP پلاسما برابر 4/0، 35/0، 9/4 و 3 نانوگرم در میلی لیتر بود.
    نتیجه گیری
    مقادیر استراحتی لاکتات خون و CGRP پلاسما در آزمودنی های دیابتی نسبت به سالم بالاتر بود و تمرین استقامتی توانست میزان استراحتی لاکتات خون موش های صحرایی دیابتی را کاهش دهد، اما تغییری در میزان CGRP پلاسما ایجاد نکرد. بنابراین به نظر می رسد تمرین استقامتی با کاهش میزان استراحتی لاکتات خون سبب بهبود دیابت می گردد، نه با کاهش CGRPپلاسما.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، تمرین استقامتی، لاکتات، CGRP
  • ناهید سالارکیا، مرتضی عبداللهی، مریم امینی، مریم اسلامی امیر آبادی صفحه 374
    مقدمه
    اندازه گیری ناامنی غذایی به دلیل ماهیت چند بعدی آن چالشی همیشگی برای محققین بوده است. بررسی حاضر با هدف اعتبار سنجی و به کار گیری پرسشنامه HFIAS در سنجش ناامنی غذایی خانوارهای شهری ورامین در سال 1388 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    طی مطالعه توصیفی تحلیلی 400 خانوار از مناطق شهری ورامین با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه 9 سوالی مقیاس ناامنی غذایی خانوار Household Food Insecurity Access Scale (HFIAS) بود. پس از تعیین امتیاز ناامنی غذایی، خانوار ها در چهار گروه: امن، ناامن خفیف، متوسط و شدید غذایی طبقه بندی شدند. پیوستگی درونی گویه ها با ضریب آلفای کرونباخ و اعتبار ساختاری پرسشنامه با تحلیل عاملی آزمون شد.
    یافته ها
    21% خانوارها در طبقه امن غذایی قرار داشتند. نا امنی خفیف، متوسط و شدید غذایی به ترتیب در 5/46، 25 و 5/7 % خانوارها مشاهده شد. در پاسخ به سوالات پرسشنامه HFIAS بیشترین مورد تجربه ناامنی غذایی خانوار ها (72%) درک کیفیت ناکافی غذای دریافتی بود. ضریب آلفای کرونباخ (95/0=α) نشان دهنده پایداری درونی بالای پرسشنامه مورد استفاده است. بر اساس تحلیل عاملی انجام شده دو عامل کیفیت و دریافت ناکافی غذا استخراج شدکه در کل 5/77% واریانس را شامل می شدند.
    نتیجه گیری
    ناامنی غذایی در مناطق شهری ورامین وجود داشت. پرسشنامه مورد استفاده ضمن سادگی و سرعت در اجرا، دارای اعتبار قابل قبول برای تعیین شیوع ناامنی غذایی خانوارها بوده و روایی و پایایی لازم را دارا می باشد.
    کلیدواژگان: اعتبارسنجی، ناامنی غذایی، خانوار، دسترسی
  • ریحانه خوش چهره، مرضیه ابراهیمی*، محمدرضا باغبان اسلامی نژاد، ناصر اقدمی، حسین بهاروند صفحه 384
    مقدمه

    سلول های بنیادی مزانشیمی که در مناطق مختلفی از بدن مانند مغز استخوان و بندناف وجود دارند، سلول هایی چندتوان هستند که قابلیت تغییر و تمایز به انواع مختلفی از سلول ها، از جمله سلول های تولید کننده ی انسولین، هرچند با بازده ی کم، را دارا می باشند. هدف این پژوهش، مقایسه ی توانمندی سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از دیواره ی سیاهرگ بند ناف و مغز استخوان در تمایز به دسته های شبه جزیره ای پانکراس می باشد.

    مواد و روش ها

    BM-MSCs و UC-MSCs از دهندگان سالم تهیه و کشت داده شدند. سلول های پاساژ سوم که از بیان بالای CD90، CD73، CD105، CD44 و بیان بسیار پایین CD11b، CD34 و CD45 برخوردار بودند، در حضور ترکیبات القاکننده به سلول های شبه جزیره ای تمایز داده شدند. سلول های انسولین و پپتید-C مثبت توسط روش ایمونوسیتوشیمی و ترشح انسولین در پاسخ به غلظت های مختلف گلوکز توسط روش الیزا ارزیابی گردیدند. Quantitative RealTime PCRبه منظور ارزیابی کمی بیان انسولین، Glut2، Nkx6.1 و Nkx2.2 در سطح mRNA مورد استفاده قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته های این پژوهش نشان داد تنها BM-MSCs قادرند به سلول های تولیدکننده ی انسولین تمایز یابند. سلول های بیان کننده ی انسولین و پپتید-C به ترتیب 6/2±8/15% و 5/5±5/13% از کل سلول های تمایز یافته را تشکیل دادند. بیان ژن های انسولین و Glut2 نیز در پایان تمایز افزایش 20 برابری را نسبت به روز صفر تمایز در سلول های تمایز یافته نشان داد. هرچند این سلول ها در پاسخ به غلظت های مختلف گلوکز، انسولین را به درستی ترشح نکردند.

    نتیجه گیری

    یافته های پژوهش حاضر نشان داد تنها سلول های BM-MSC در مقایسه با سلول UC-MSC، قادرند به سلول های تولیدکننده ی انسولین تمایز یابند.

    کلیدواژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان، سلول های بنیادی مزانشیمی بندناف، سلول های انسولین ساز
  • بهاره حاجی زاده، سهیلا میرزاییان، بهرام رشیدخانی صفحه 398
    مقدمه
    سرطان مری جز شایع ترین سرطان ها در ایران با میزان مرگ و میر بالا می باشد. این پژوهش به منظور بررسی ارتباط دریافت فولات، ویتامین B12 و خطر سرطان سلول های سنگفرشی مری squamous-cell carcinoma of the esophagus (SCCE) انجام گردید.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش مورد شاهدی، گروه مورد شامل 47 بیمار مبتلا به SCCE در بیمارستان های اصلی استان کردستان، و گروه شاهد (که از لحاظ سن و جنس با گروه مورد همسان سازی شده بودند)، شامل 96 بیمار مبتلا به بیماری های حاد و غیر سرطانی در همان مراکز بودند. داده های زمینه ای و فعالیت های بدنی توسط پرسش نامه ی کتبی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های تغذیه ای با پرسش نامه ی بسامد خوراک نیمه کمی گردآوری، سپس مقادیر فولات و ویتامین B12 با استفاده از Nutritionist IV (N4) محاسبه شدند.
    یافته ها
    38% افراد در گروه مورد و 40% افراد در گروه شاهد، مرد بودند. میانگین سنی گروه مورد 18±58 و گروه شاهد 17±58 سال بود. میانگین دریافت فولات در گروه مورد 1/152 میکروگرم در روز کمتر از گروه شاهد بود. که پس از تعدیل متغیرهای مخدوش گر، با ابتلا به SCCE ارتباط معکوس داشت (نسبت شانس 03/0 و فاصله ی اطمینان 95%: 008/0 تا 12/0). ارتباط میان B12 مصرفی و SCCE معنی دار نبود (46/0=P).
    نتیجه گیری
    دریافت فولات ارتباط معکوس معنی دار با خطر بروز SCCE دارد. بین B12 و SCCE رابطه ای یافت نشد.
    کلیدواژگان: سرطان سلول های سنگفرشی، مری، فولات، B12، دریافت های غذایی
  • لاله سالاری لک، رضا حیدری، وحید نجاتی صفحه 406
    مقدمه
    اختلال در پروفایل چربی ها و افزایش استرس اکسیداتیو در مبتلایان به دیابت و سندرم متابولیک شایع است. هدف این پژوهش، بررسی اثر ملاتونین بر اختلال لیپیدهای پلاسما و میزان MDA در کلیه، قلب و کبد در موش های تغذیه شده با مقادیر بالای فروکتوز بود.
    مواد و روش ها
    24 سر موش صحرایی نر در سه گروه تقسیم شدند، گروه کنترل: غذا (پلت) و آب، گروه فروکتوزی: غذا و محلول10% فروکتوز، گروه ملاتونین: غذا و محلول 10% فروکتوز و تزریق روزانه 10 میلی گرم بر کیلوگرم ملاتونین داخل صفاقی. (دوگروه دیگر سالین دارای 1% اتانل دریافت کردند). در پایان 8 هفته غلظت تری گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین با دانسیته ی بالا، لیپوپروتئین با دانسیته ی پایین، و میزان MDA در بافت قلب، کبد و کلیه اندازه گیری و شاخص آتروژنیک محاسبه گردید. یافته ها با نرم افزار SPSS تحلیل و مقادیر با 5 0/0P< معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    غلظت تری گلیسرید گروه فروکتوزی در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (018/0=P)، اما در گروه ملاتونین این افزایش مشاهده نشد. غلظت کلسترول HDL در گروه دوم، در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (001/0P=)، و تیمار با ملاتونین مانع از کاهش آن گردید. غلظت کلسترول تام و کلسترول LDL تغییرات معنی داری را نشان نداد. شاخص آتروژنیک در گروه فروکتوزی بالا (نسبت به کنترل)(001/0=P) و در گروه ملاتونین نسبت به فروکتوزی پایین به دست آمد (018/0P=). غلظت MDA در بافت قلب و کبد در گروه فروکتوزی نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (000/0P<)، ولی در بافت کلیه افزایش مشاهده نشد. هم چنین تیمار با ملاتونین موجب کاهش میزان MDA در هر 3 بافت گردید (000/0P=).
    نتیجه گیری
    مصرف ملاتونین از تغییرات در پروفایل چربی ها و از افزایش MDA ناشی از رژیم با مقادیر فروکتوز بالا در بافت های قلبی و کبدی جلوگیری می کند.
    کلیدواژگان: فروکتوز، ملاتونین، پروفایل چربی، MDA، موش صحرایی
  • حمید آقا علی نژاد، پروانه نظر علی، زهرا رضایی، مریم دلفان، مهدیه ملانوری شمسی، فردین حبیبی صفحه 412
    مقدمه
    پژوهش های اندکی پیرامون تفاوت های جنسیتی دستگاه ایمنی در پاسخ به ورزش صورت گرفته که به طور معمول بدون کنترل چرخه ی قاعدگی زنان بوده اند. با توجه به این که سطح هورمون های جنسی در چرخه ی ماهانه متفاوت است، هدف این پژوهش، بررسی اثر تفاوت های جنسیتی بر پاسخ IL-6، IL-15، کورتیزول و هورمون های جنسی به یک وهله ورزش مقاومتی دایره ای با کنترل چرخه ی قاعدگی زنان، در بازیکنان هندبال نخبه ی مرد و زن بود.
    مواد و روش ها
    آزمودنی های پژوهش، 12 بازیکن هندبال نخبه، شامل 5 مرد و 7 زن بودند. برنامه ی تمرین مقاومتی شامل10 دقیقه گرم کردن با حرکات کششی و دو نرم، و سپس اجرای 6 حرکت پرس پا، پرس سینه، درازنشست، کشش زیر بغل، جلو ران و پشت ران بود، که در 3 ست با 10 تکرار و60% یک تکرار بیشینه اجرا شد. پیش، بلافاصله و 2 ساعت پس از ورزش، نمونه ی خون آزمودنی ها برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش دریافت گردید.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد سطحIL-6 پس از ورزش بین دو گروه متفاوت بود؛ این تغییرات در مردان به صورت افزایش و در زنان به صورت کاهش مشاهده گردید (05/0P<). هیچ تفاوت معنی داری در غلظت IL-15 پس از ورزش بین دو گروه دیده نشد (05/0P>). هم چنین، بین مردان و زنان در سطح کورتیزول، تستوسترون و استروژن تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0P<).
    نتیجه گیری
    یک وهله ورزش مقاومتی، سبب ایجاد پاسخ های متفاوت در برخی شاخص های دستگاه ایمنی مردان نسبت به زنان می گردد.
    کلیدواژگان: تفاوت جنسیتی، IL، 6، IL، 15، ورزش مقاومتی، کورتیزول، تستوسترون، استروژن
  • فاطمه بندریان، فریدون عزیزی صفحه 418
    مقدمه
    تشخیص ژنتیکی قبل از لانه گزینی (PGD) یک روش برای تشخیص اختلالات ژنتیکی در جنین اولیه است.این مطالعه با هدف مرور ملاحظات اخلاقی مطرح در PGD انجام شد.
    مواد و روش ها
    برای این مقاله جستجوی کامل بانکهای اطلاعاتی الکترونیک، کتابها و سایتهای اینترنتی انجام شدو تمام مقالات به دست آمده قابل قبول به طور کامل و سیستمیک مرور شدند.
    یافته ها
    در کشورها و مذاهب مختلف دیدگاه های متفاوت اخلاقی و قانونی در مورد PGD وجود دارد. در برخی از کشورها مثل آلمان قوانین سخت گیرانه ای در این مورد وجود دارد و کاربرد این فن را به شدت محدود ساخته است، بر عکس در برخی کشورهای دیگر حتی قانون خاصی برای کنترل این کاربردها وجود ندارد. این مسئله در مورد مذاهب هم وجود دارد. برخی مذاهب اعتقادات بسیار سختگیرانه ای در مورد کاربرداین فن دارند و به پیروان خود اجازه استفاده از این فناوری را نمی دهند و یا استفاده از آن را در موارد بسیار محدودی مجاز می دانند. برخی مذاهب مثل اسلام نگاه و اعتقاد انعطاف پذیرتری دارند و استفاده از این فناوری را برای حفظ سلامت و جان انسان مجاز می دانند.
    نتیجه گیری
    لازم است قوانین و دستورالعملهای اختصاصی و کاربردی ملی و بین المللی برای PGD و شرایط استفاده از آن تدوین شود و بر اجرای این دستورالعملها به طور دقیق نظارت شود تا ضمن بهره گیری از مزایای این روش ها در موارد مورد نیاز، مانع از هر گونه انحراف و استفاده غیر اخلاقی از این فن شود تا شان و منزلت انسانی حفظ گردد.
    کلیدواژگان: اخلاق، تشخیص ژنتیکی قبل از لانه گزینی، مذهب
|
  • F. Ramezani Tehrani, S. Hashemi, M. Hasheminia, F. Azizi Page 339
    Introduction
    Gestational diabetes mellitus (GDM) is a common complication of pregnancy that is associated with fetal and maternal adverse outcomes. These women are at higher risk for development of type 2 diabetes mellitus (T2DM) and metabolic and cardiovascular disease. Various results have been presented on the long term consequences of GDM. We aimed to compare the incidence of these metabolic disorders between women with previous GDM and those without any history of GDM.
    Materials And Methods
    Three groups of non-diabetic women, aged 15-45 y who participated in first phase of Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS) were selected; 1) women with previous GDM, 2) women with previous still birth or macrosomia and without any history of GDM, and 3) normal age-BMI matched controls. They were followed for an average of 9 years, for developing of type 2 diabetes mellitus, hypertension and dislipidemia.
    Results
    Cumulative incidence of T2DM in the GDM group was 3-fold higher than the control. Incidence rates of T2DM were not significantly different between women in MC-ST group and their controls; however the serum concentrations of FBS were significantly different between these two groups. There was no significant difference in the cumulative incidence of hypertension and dislipidemia between the case and control groups.
    Conclusion
    Women with previous GDM are at an increased risk of developing T2DM later in life. It seems that GDM screening in pregnancy could identify women at risk of metabolic disease.
  • Dr Najmeh Hamid Page 346
    Introduction
    Diabetes is the most complicated disease, which often leads to some psychological disorders especially stress, anxiety and depression. Complete treatment of this disease requires psychological assessment and cognitive behavioral therapy. The purpose of this research was to study the effects of stress management training on glycemic control, stress, depression and anxiety on women with type 2diabetes.
    Materials And Methods
    The sample consisted of 46 type 2 diabetic women, aged between 32-65 years, who were matched for age and the some other criteria considered in this study. They were randomly divided into two groups, the experimental (n=23) and the control (n=23). Using the DASS scale, depression, anxiety, and stress were assessed, and HbA1c levels for all patients were measured before the intervention. Then the experimental group underwent 12 sessions of stress management, based on the cognitive-behavior method 2 hours weekly, after which patients were again assessed for DASS and HbA1c and after 6 months as follow up period in both groups.
    Results
    There was a significant difference between experiental and control groups in HbA1C. The rate of HbA1C in experimental group significantly decreased compared to control (p<0.001). Also There was a significant difference between two groups in DASS scale scores (depression, anxiety, stress) and HbA1c test after final session of intervention and after the 6 month follow up (P<0.001).
    Conclusions
    It is recommended to consider cognitive behavior therapy as an addition to treatment programs for type 2 diabetic patients.
  • Vahideh Aghamohammadi Khiavi, Dr Bahram Pourghassem Gargari, Dr Akbar Aliasgharzadeh Page 354
    Introduction

    This study was performed to determine the effects of supplementation of folate on indices of glycemic control, insulin resistance and lipid profile in in men with type 2 diabetes, under metformin (at least 1500mg daily) treatment.

    Materials And Methods

    This was a double-blind randomized controlled clinical trial, in which 68 men with type 2 diabetes participated with written consents. Patients were randomly divided in two groups; folic acid 5mg/day and placebo. All the patients received the tablets for 8 weeks. Anthropometric and nutrient intakes data were obtained from each patient, and baseline and 8th week fasting blood glucose, HbA1C, serum insulin, insulin resistance, serum total cholestrol, TG, LDL-C, HDL-C, serum folate and plasma homocysteine were measured.

    Results

    Supplementation with folic acid led to 6.3 percent decrease in HbA1C (P=0.019), 9.5 percent decrease in fasting blood glucose (P=0.006), 15.1 percent decrease in serum insulin (P=0.028), 17.2 percent decrease in insulin resistance (P=0.043) and 20 percent decrease in plasma homocysteine (P<0.001), 18.4 percent increase in serum folate (P<0.001). No significant changes occurred in the placebo group (P>0.05).

    Conclusion

    A pharmacological dose of folic acid supplementation decreased plasma level of homocysteine and improved glycemic control, insulin resistance and folate levels, a finding which sugqests a safe and inexpensive therapy for lowering homocysteine and improving the overall management of diabetic patients.

  • Dr A. Noroozi, Dr R. Tahmasebi, Dr F. Ghofranipour, Dr A. Hydarnia Page 361
    Introduction
    Diabetes is a serious problem. Although physical activity is very useful for control of diabetes, motivating change in physical activity is very difficult. The aim of this study was to determine the effects of education, based on Health Promotion Model (HPM) in physical activity among diabetic women.
    Materials And Methods
    In this clinical trial study, 80 women (40 patients in each groups) evaluated. All patients in the case group were educated for 1 session of group education, and 3 sessions of individual counseling with the 5 A’s method, based on HPM. Then patients in both groups, in the first, 3 and 6 months after education, were evaluated for changes and physical activity. Statistical tests included Repeated Measurement ANOVA, Mann-Whitney and Friedman with SPSS, version 16 were used for data analysis.
    Results
    The results of repeated measurement ANOVA showed that the effects of time-group interaction effects education were significant for physical activity in the case group, the difference between case and control groups in physical activity being significant. Three and six months after education, the case and control groups had progressive stages of change.
    Conclusion
    Intervention with the Health Promotion Model increased physical activity and improved stages of change for physical activity behavior in diabetic women.
  • S. Daneshyar, Professor R. Gharakhanlo, Professor K. Omidfar, Professor R. Nikooie, M. Bayati Page 368
    Introduction
    Streptozotocin-induced type2 diabetes causes functional and metabolic changes in some tissues and subsequently produces some intermediates and substances which enter the circulation. On the other hand, endurance training can modify the amount of these substances. In this study, the effects of diabetes and endurance training on resting levels of blood lactate and plasma calcitonin gene- related peptide (CGRP) were investigated.
    Materials And Methods
    Fifty rats were divided into 4 groups including control nondiabetic (n=10) training nondiabetic(n=10) nontraining diabetic (n=15) and training diabetic. Diabetes was induced by feeding with high fat diet HFD and injecting STZ. The training groups underwent an endurance training program on treadmill. Blood Lactate concentration was measured by a lactate kit and plasma CGRP concentration was determined by enzyme immunoassay kit(EIA).
    Results
    In the control nondiabetic, training nondiabetic, nontraining diabetic control and training diabetic groups, the restig values of blood lactate were 2.4, 2.08, 4.5, 3.7(mmol/L) and plasma CGRP values were 0.40, 0.35, 4.9,3.0 (ng/ml), respectively.
    Conclusion
    Resting levels of circulating lactate and CGRP were higher in diabetic subjects than in control nondiabetic rats and endurance training decreased resting value of blood lactate in diabetic rats but did not change the plasma CGRP. Thus, it seems that the role of endurance training in ameliorating diabetes is due to decreasing resting level of blood lactate, but not plasma CGRP.
  • Ms N. Salarkia, Dr M. Abdollahi M. Amini M. Eslami Amirabadi Page 374
    Introduction
    Measuring food insecurity has been an ongoing challenge to researchers. This study was carried out to assess the validity of the Household Food Insecurity Access Scale (HFIAS) in measuring household food insecurity in an urban area of Varamin in 2009.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional descriptive study, 400 households from different parts of Varamin, a city south of Tehran, were selected by the multi stage cluster sampling method. Household food security was measured by the 9-item HFIAS questionnaire that asks whether a specific condition associated with the experience of food insecurity ever occurred during the previous 30 days. Based on the HAFIAS questionnaire score, households were categorized in 4 groups according to access to food; food secure, mildly, moderately and severely food insecure access. In the second stage of the study, 30 households were selected from each group.
    Results
    Food security was observed in 21% of households. Mildly, moderately and severely food insecure access was 46.5, 25 and 7.5 %, respectively. Based on the responses to the 9 questions of the HFIAS questionnaire, perceptions that food is of insufficient quality (72%), two main factors emerged from the rotated principal component factor including: 1) Insufficient food quality and 2) Insufficient food intake. Both factors explained 77.5 % of the total variance. HFIAS has good internal consistency (Cronbach’s α= 0.95).
    Conclusion
    Food insecurity was observed in households in this urban area of Varamin. The HFIAS measurement instrument shows acceptable validity and reliability in measuring food insecurity among households.
  • R. Khoshchehreh, Dr M. Ebrahimi, Dr M. Baghban Eslami Nejad, Dr N. Aghdami, Dr H. Baharvand Page 384
    Introduction

    Mesenchymal stem cells (MSCs) derived from bone marrow are multi potent cells that have the capacity to trans-differentiate into a variety of cell types including insulin islet cells. However the efficiency is low. The aim of this study is to explore the potential of Marrow and Umbilical cord vein MSC to differentiate into functional islet like cells in vitro.

    Materials And Methods

    BM-MSCs and UC-MSCs were obtained from healthy donors and were cultured. MSCs with high CD90, CD73, CD105, CD44 and very low CD34 and CD45 expression were differentiated into Islet-like cells, under defined conditions. Insulin and c-peptide positive cells were evaluated with immune-florescence and insulin release after glucose challenge was tested by ELISA. QRT-PCR was done to detect expression of insulin, Glut2, Nkx6.1 and Nkx2.2 at mRNA level.

    Results

    Our results showed that only BM-MSC can be differentiated to insulin secreting cells. About 15.8%±2.6 and 13.5%±5.5 of cells were positive for insulin and c-peptide, respectively. Our results revealed that expression of Insulin and Glut2 upregulated 20 fold changes at mRNA level. However they were not functional when treated by different concentration of glucose.

    Conclusion

    Our results showed that only Human BM-MSCs, compared to umbilical cord vein MSCs, are able to differentiate into insulin producing cells in vitro.

  • B. Hajizadeh, S. Mirzaeian, Dr B. Rashidkhani Page 398
    Introduction
    Esophageal cancer is one of the most common cancers in Iran and has a high mortality rate. The aim of this study was to assess the association between folate and vitamin B12 intake and risk of squamous-cell carcinoma of the esophagus cancer.
    Materials And Methods
    In this case-control study, cases (n=47) were patients diagnosed with squamous-cell carcinoma of the esophagus (SCCE) in main hospital Kurdistan and controls (matched with cases by age and sex) were patients with acute non-cancer diseases at the same hospitals (n=96). Demographic data and physical activity were collected using questionnaires. A semi-quantitative food frequency questionnaire used for nutritional information and folate and vitamin B12 intake were calculated with Nutritionst IV (N4).
    Results
    Thirty eight percent of cases and 40% of controls were males. Mean age of cases and controls were 58±18 and 58±17 years respectively. Mean folate intake among cases was 152.1 μg/day, which was less than in the controls. After adjustment for confounders, folate intake was inversely related with SCCE (OR=0.03, 95% CI 0.00, 0.12). The association between vitamin B12 intake and SCCE was not significant (p=0.46).
    Conclusion
    Folate intake was inversely related with SCCE: however, there was not a significant association between vitamin B12 intake and SCCE.
  • Miss Laleh Salarilak, R. Heidari, V. Nejati Page 406
    Introduction
    Metabolic dyslipidemia and elevated oxidative stress are very common in patients with diabetes and metabolic syndrome. The aim of this study was to investigate the effects of melatonin, on the plasma lipid profile and levels of MDA in tissues of fructose fed rats.
    Materials And Methods
    Twenty-four male Wistar rats were divided into three groups: 1. controls that received normal chow and tap water. 2. fructose group that received chow +10% fructose solution in drinking water. 3. The melatonin group that received chow +10% fructose solution+ daily injection of 10 mg/kg (BW) melatonin (ip). After 8 weeks, plasma concentrations of triglycerides (TG), Total cholesterol (TC), low density lipoprotein(LDL), high density lipoprotein (HDL), and MDA in the tissues were measured and the Atherogenic index(AI) was calculated.
    Results
    The fructose fed rats showed significantly higher levels of TG, (p=0.01) compared to control rats, not in the melatonin group. HDL concentrations showed significant decrease in fructose rats, but not in the melatonin group. TC and LDL did not change significantly.AI increase in fructose rats(p=0.00) and decrease in melatonin treated rats(p=0.01). The fructose fed rats had higher MDA values compared with controls and melatonin administration decreased MDA values in heart, kidney and liver tissue.
    Conclusion
    Melatonin intake can regulate metabolic dyslipidemia and decrease MDA levels in fructose fed rats.
  • H. Agha Alinejad, P. Nazarali, Z. Rezaee, M. Delfan, M. Molanori Shamsi, F. Habibi Page 412
    Introduction
    Very few studies have been done with regard to the gender differences of the immune system in responding to exercise, which generally do not control women’s period cycle. Considering that levels of sex hormones differ during the menstrual cycle this study investigates the influence of gender differences on the response of IL-6, IL-15, cortisol and sex hormone to a single session of circuit resistance exercise in both male and female elite Handball players, while controlling CHECK on the women menstrual period cycles.
    Materials And Methods
    The participants of the study were 12 elite Handball players, 5 men and 7 women. The circuit resistance exercise included 10 min warming, performing chest press, leg press, leg press, abdominal crunch, literal pull down, leg extension in 3 sets with 10 repetitions with 60% 1RM and 10 min cooling down. Pre, immediately and 2 hours post exercise, the blood samples were collected in order to measure IL-6, IL-15, cortisol, testosterone and estrogen levels.
    Results
    Results indicated that IL-6 concentration was different in the two groups after the exercise, which showed an increase in men and a decrease in women. There was no significant difference between the two groups IL-15 levels, but significant difference was observed between the two groups in cortisol, testosterone and estrogen levels.
    Conclusion
    A single session of circuit resistance exercise resulted in different responses in the Immune system of men, in comparison with women.
  • Dr Fatemeh Bandarian, Dr Fereidoon Azizi Page 418
    Introduction
    Preimplantation genetic diagnosis (PGD) is the method of diagnosis of genetic disorders in the primary embryo. There are various ethical considerations for this technique. This study was designed to review ethical issues regarding PGD systematically.
    Materials And Methods
    A comprehensive online search was done of data bases, books and websites and all eligible articles and documents retrievied were reviewed thoroughly and systematically.
    Results
    There are different ethical, legal and moral views and opinions about PGD in various religions cultures and different countries. In some countries such as Germany, there are rigid regulations about PGD indications that have strictly restricted its application while in other countries there are no special regulations for control or application of this technique. The same goes for different religions. Some religions have strict orthodox perspectives about application of this technique and do not permit their followers to use this new technology or permit it only for very limited cases. Some others like Islam have more flexible view and perspective and permit application of this technology for human health.
    Conclusion
    Practical specific instructions and regulations should be developed worldwide for use of this method and its indications and the implementation of these instructions should be monitored precisely to avail of its potential benefits, and prevent any diversion and immoral use of these technologies, to preserve human dignity.